• وبلاگ : در اين روزگار وانفسا...
  • يادداشت : زنده باد مرده پرستي !
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام محسنم

    واقعا قشنگه جدي ميگم و من اگر بخوام نظري بدم گستاخيه ولي چون ذاتا گستاخم مي حرفم

    اين هميشه براي من سوال بوده كه آيا گير كار ما چيه؟چرا همونجائي هستيم كه بوديم و هيچوقت اونجائي نيستيم كه بايد.

    به هر چيزي كه به ذهنم ميرسيد و احتمال ميدادم گير تو اون باشه فكر كردم و يكيش هم بحث قلم بود.واقعا برام اين سوال بود كه آيا رسالت قلم تو جامعه ما چيه؟و آيا تو جامعه ما حق قلم ادا ميشه يا نه؟اصلا ما تو اين زمينه مشكلي هم داريم يا نه؟عقلم به نتيجه قطع نداد و فقط مجمع الجزايري از گزاره هاي مختلف و بعضا متضاد با هم تو ذهنم شكل گرفت.مثلا اينكه ميدونستم مشكل ما نداشتن حراف و نويسنده نيست و بر عكس مشكل ما اصالت پيدا كردن قلم و همه چيز براي قلم بودن است.من تقسيم بندي نوشته ها بر اساس قلمشان را نميفهمم كه ميگن اين قلم طنزه اين قلم ادبيه اين قلم علميه اين قلم ژورناله اين قلم عاميانه ست و... خب كه چي؟ حالا گيريم اين ادبي و اون غير ادبي.بعدش چي؟واقعا اين برام سواله كه همين پست تو چرا نبايد به جاي پنج شش پاراگراف تو يك پاراگراف و يا حتي تو يك جمله بيان بشه؟واقعا چرا؟مگه قلم كارش بجز اينه كه انتقال معنا بكنه؟خب با همون يه خط هم اين كار انجام ميشه ديگه.بگذريم بابا منم معلوم نيست ناهار چي به خوردمون دادند تو اين قدسنا و الان دارم يه مشت اباطيل بعد از ناهار رو تحويل تو ميدم.

    ولي در مورد مطلبت اگر بخوام نظري مخالف ميلم بدم ميگم كه همگنيه زبانت از اول تا آخر رعايت نشده و ناخالصي داره.يه جائي متنت از ريل خارج ميشه و روانيه خودش رو از دست ميده.مثلا اين تيكه كه نوشتي:پس اين که بود که 20 سال مي رفت و مي آمد؟ 20 سال مي گفت و مي خنديد؟ چرا ديگر نمي خندد، نمي خنداند، حتي از عرياني بدنش هم خجالت نمي کشد. همان جور که به دنيا آمد همان جور دارد مي رود.مثل بقيه متنت روان نيست.

    همان جور دارد مي رود عبارت جالبي نيست يعني در اين فضاي متني تو جالب از آب در نمياد.

    متنت بيشتر از هر قالب به قالب ادبي نزديكه ولي محتواش محتواي طنزه. مولانا ميرشكاك(علي نبينا و عليه السلام)مي فرمود طنز وقتي معني پيدا ميكنه كه چيزي سر جاش نباشه.عدم تعادل به اصطلاح.

    لطافت متنت رو بيشتر كن اگر ميخواهي ادبي بنويسي.نه اينكه فردا بري مثل عرفان نظر آهاري بنويسي ها!ولي يه كم ايهام يه كم استعاره يه كم مجاز يه كم كنايه يه كم شعور يه كم معرفت به نوشته هائي كه سعي داري تو قالب آوينيسم بنويسي پياده كن ضرر نداره.

    نكته ديگه اينكه مدرنيته ذاتا شهريست و جيگرت رو بخورم