• وبلاگ : در اين روزگار وانفسا...
  • يادداشت : دفاع مقدس موزه است يا مزار؟ (2)
  • نظرات : 0 خصوصي ، 7 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    بسم لله الرحمن الرحيم

    سلام محسن جان ، راستش يه نظر در مورد مطلب قبلي داده بودم اما ديدم کمي مبهمه و نياز به توضيح داره لذا ...

    دفاع مقدس موزه است يا مزار؟

    اساسا دو نوع نقد داريم: نقدي که اصطلاحاً از آن به عنوان نقد سازنده ياد مي‌کنيم که سعي دارد مشکلي را ابتدا آسيب‌شناسي کرده و سپس با ارائه‌ي راهکارهاي دقيق عيني سعي در برطرف کردن آن مساله يا مشکل بوجود آمده داشته باشد. نقدي آگاهانه وجامع

    دوم: نقدي که صرفا مشکل يا مساله‌اي را مي‌بيند و در همين سطح متوقف مي‌شود و بعضاً مطالب و نقد خود را با نوعي نيش و طعنه و کنايه به فرد مخاطب مي رساند .در واقع يک نوع حالت عيب جويي دارد و فقط و فقط صفحات تاريک را ديده ، از ديدن صفحات و نقاط مثبت و روشن يک مساله خودداري مي کند. نقدي تلخ و صرفا بيان مشکل (نوعي نق زدن)

    با دقت در نقد نوع دوم درمي يابي كه از واژگاني بعضا هم قافيه و متضاد اسفاده مي شود و سعي در تثبيت يکي و نفي ديگر دارد . مثلا : دفاع مقدس دولتي ، دفاع مقدس مردمي ، يا انقلاب فرهنگي يا فرهنگ انقلابي يا دفاع مقدس موزه است يا مزار ؟ و ...

    اين همه به معني محافظه کاري و عدم نقد صريح و بي پيرايه مسائل و موضوعات کشور نيست ، تاکيد مي کنم که نقد صادقانه و بي پيرايه و سازنده ، لازم ، ضروري و نوعي وظيفه براي هر انسان متعهد ، انقلابي و دغدغه مند است . چرا که "محافظه کاري قتلگاه انقلاب است ."

    نهضت مطالبه اي که حضرت آقا از ما خواسته اند فقط اين نيست که فقط به گير دادن و تحصن و ... به اين نهاد و اين مسئول و اين وزارت خانه باشد ، هر چند که در جاي خود لازم و بلکه واجب است . اما ما اکثرا فقط يک تکه از کلام مقام معظم رهبري را مي شنويم و در آن تامل و تدقيق نمي کنيم ، مطالبه بايد همراه با کار علمي و کار کارشناسي باشد . دقيق و متقن باشد . مي دانم که وقتي حرف از کار علمي و کار کارشناسي زده مي شود ياد چي مي افتيم و نسبت به اين واژه آلرژي پيدا کرده ايم چرا که متاسفانه اين واژه به ابتذال کشيده شده است .

    ژورناليستي حرف زدن کار سختي نيست ، اين را همه ي افراد بلدند ، همين الان به من بگويند براي يه جمع دو هزار نفري در مورد مسائل فرهنگي کشور صحبت کن نقد هاي خودت رو ارائه کن و ... دو سه ساعت مي تونم براشون صحبت کنم و حضار رو به تشويق و تحسين وادارم . اما نکته ي اصلي اينجاست که آيا الان يه نهاد کلان فرهنگي رو واسه اداره به من بدن ، آيا ميتونم همه ي اون ايده ها و نقد ها رو پياده کنم ؟؟؟ چقدر با ويژگي ها و پيچيده گي هاي فضاي اجرايي آشنائي دارم .

    معمولا نقد دوم داراي جذابيتي است که قشر جوان را به دليل روحيه ي خاص خود ، از آن استقبال مي کند . اما اين آفت خطرناك وجود دارد که ذهن مخاطب در همين سطح باقي مانده و به فکر جستجوي راه حل و حرکت براي حل مشکل نيفتد . بسياري از نقدهاي ما برخاسته از روح آرمانگرايي ماست بدون در نظر گرفتن واقعيات . ممکن است برداشت شود که مباحثي مانند واقع گرايي و امثالهم در کنار آرمانگرايي به معني تنزل دادن خواسته ها ، افق ها و آرمان ها است در حالي که ابدا چنين چيزي مد نظر نيست.

    چند نكته :

    1. اين نوشته هم بعضا نياز به تدقيق و توضيح بيشتر داره و يه خورده پراكنده است ، كه انشاءالله بيام كاشان بهت مي گم.

    2. مخلص