ماچون دو دريچه روبروي هم
اگاه زهربگومگوي هم
هروز سلام و پرسش و خنده
هروزقرارروز اينده
عمرايينه ي بهشت اما اه
بيش از از شب و روز تيرو دي كوتاه
نه مهر فسون نه ماه جادو كرد
نفرين به سفر كه هر چه كرد او كرد
اكنون دل من شكسته و خسته است
زيرا يكي از دريجه ها بسته است
( اخوان ثالث)
يا علي حسين قاسمي